جدول جو
جدول جو

معنی داود ملک - جستجوی لغت در جدول جو

داود ملک
(وو مَ لِ)
از امرای سلطان جلال الدین سیورغتمش قراختائی است در کرمان. رجوع به حواشی تاریخ وزیری چ باستانی پاریزی ص 163 شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(وو کَ)
نام موضعی به دودانگۀ هزارجریب مازندران. (سفرنامۀ رابینو ص 122 بخش انگلیسی)
لغت نامه دهخدا
(رِ مُ)
پایتخت. دارالملک. مرکز فرمانروایی:
دار ملک خویش را ضایع چرا باید گذاشت
مر سپاهان را چرا کرده ست بر غزنین گزین.
فرخی.
، سرزمین:
نخستین بار گفتش کزکجایی ؟
بگفت: از دارملک آشنایی.
نظامی.
، کاخ. قصر:
کلید همه دارملک سلاطین
بزیرگلیم گدایی طلب کن.
خاقانی.
رجوع به دارالملک شود
لغت نامه دهخدا
روستایی از دهستان سدن رستاق واقع در شرق کردکوی
فرهنگ گویش مازندرانی
نام محل و ارتفاعی در یانه سر واقع در هزارجریب بهشهر
فرهنگ گویش مازندرانی